محل تبلیغات شما

بعضی وقت ها میشه نوشت وقتی که پرنده خیال از گنجینه کلمات و استعاره ها توان صید داره و با کشیدن آن به پهنای آسمان و زیر نور زرین خورشید جلوه ای به حال کلمات مرده می ده و لذتی به هنرمند برای این آفرینش

ولی بعضی وقت ها نمیشه واقعا نوشت ، میشه فقط دست هارو ت داد و مرتب آهنگ عوض کرد قدم زد توی اتاق و یه چیز رو ده ها بار با خود زمزمه کرد . . .

حال عجیبیه  . مثل یه بیماری نادر که از هر میلیون ها نفر یکی گرفتارش میشه روح منم اسیر این حس عجیب هست طوری که هیچ کس جز کسانی شبیه خودم  که از خودشون چیزی بیادگار گذاشتن نمی تونن این آشفتگی رو بیان کنن . جالب تر اینکه بقیه آدم ها به این کوره ی سوزان تهذیب رذیله ها که ماحصلش رویش زیبایی هاست به چشم عاقل اندر سفیه نگاه می کنن و تصورشون با واقعیت اصلا انطباق نداره

خوش بحال خودم و همه ی کسانی که بیمار این حس عجیب هستن ، خوش بحال کسی که عشق رو فهمید و عاشق خدا شد

میدونید کسایی که تونستن از عشق حرفی بزنن توانشون رو از خالق عشق گرفتن و بقیه آدمها به انواع جبر عاشق شدن . چقدر احساس عشق زیر پوسته ی این جبر ، مزخرف و بدشکل هست . منو که اصلا به وجد نمیاره

قدر آدمهایی که عاشق خدا شدن رو بدونید و ازون ها نخواهید شمارو به روش های تکراری خوشحال کنن . . .

تاثیر حقیقت بر واقعیت

شعر خوانی ، شعر فهمی

لذت نبردن از دنیا

ها ,عشق ,رو ,، ,میشه ,کنن ,عاشق خدا ,این حس ,که از ,بعضی وقت ,حس عجیب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها