محل تبلیغات شما
آیا می توان به این شب رسید و چیزی ننوشت؟ از تو چگونه می توان برای اغیار گفت آن هم در این دنیای رنگ و رو رفته که هیچ چیز در آن اصیل نیست تو همچون یک آوای محزون تنهایی سنگین و رنج آلود» بودی که در یک قله ی دورافتاده طنین انداز شدی و هرکسی شانس رسیدن به این قله یا شنیدن این صدا را ندارد به جای خالی تو در این زندان مشترک نگاه می کنم و به زنجیری که با مرگ گسسته شد و چیزهایی که به یادگار گذاشتی تو یک معلم اندیشه ساز بودی ورای معلومات دادن ، تو خانه ی عقل را

تاثیر حقیقت بر واقعیت

شعر خوانی ، شعر فهمی

لذت نبردن از دنیا

تو ,یک ,قله ,بودی ,توان ,ی ,در این ,به این ,می توان ,نگاه می ,می کنم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها